جستاری در نور بخش دوم -ازفیزیک نور تا فلسفه وزیبایی شناسی

آنچه درذیل می آید مختصری درخصوص ماهیت نور وکارکردهایی ازنور درعکاسی است 
که امیدوارم مورد استفاده علاقمندان قرارگیرد.


نور اولین شرط هرنوع ادراک بینایی است.درتاریکی مطلق،فضا،فرم و رنگ را نمی توانیم ببینیم.
نور تنها یک ضرورت فیزیکی نیست، بلکه ارزش روان شناختی آن یکی از مهم ترین عوامل زندگی انسانی در همه زمینه هاست.

در روشتایی نورعملکردها و معانی به صورت مشخص و متمایز تحقق یافته و واقعیت بر پرده ی چشم انسان شکل می گیرد،درصورتی که درتاریکی ابهام موج میزندوباعث تجسم مفاهیم در ذهن مخاطب و انگیزه ای برای قوه ی تخیل انسان است.

به طور کلی می توان گفت :در روشنایی آنچه که هست نمود پیدا میکند و در تاریکی آنچه که نیست ولی میتواند باشدو این مهمترین عنصرمحرکه تخیل برای هنرمندانی بوده است که به ژانر وحشت درسینما،تاتر وتلویزیون پرداخته اند.البته هنرمندان سایر رشته ها نیز متناسب با رشته خود از این ویژگی بهره برده اند آثار نقاشان بسیاری را می توان نام برد که تاریکی وجه تمایز یا نقطه قوت اثر آن ها بوده است ،رامبراند نقاش جلوه های زیبایی را براین اساس خلق کرد که بعدها در سایر رشته ها وحتی نورپردازی درعکاسی امروز نیز سبکی متاثر از نگاه وی به نام رامبراند داریم. 
تصویر کویری

نور طبیعی با توجه به ظهورش در ساعات مختلف شبانه روزوموقعیت منطقه ای،شخصیتی مختص آن زمان ومکان به خودگرفته و صوٌر مختلفی رادر آسمان وافق اقلیم های متفاوت می آفریند.

نوردرکوهستان
به طورمثال:نوردرکویرهرگز ماهیتی همچون نوردرکوهستان را ندارد.
بادیدی ساختارسنج وتعریف شدنی به نور،می توان ساختارنوررابه دوبخش تقسیم کرد:

1)منبع نور

2)پرتو هایی که از منبع نور به بیرون میروند

منبع مثل ظرفی نور را در خود جای داده و هر لحظه پرتو ها از آن لبریز می شوند .تاثیر و همپوشانی در دو سویه بین این دو جزء ماهیت نور را تشکیل میدهد . در واقع کیفیت و کمیت هر کدام از این بخش ها در شخصیتی که نور به فضا می بخشد تاثیز گذار است .

طیف الکترو مغناطیس

امروز می دانیم نور که نور یک موج الکترو مغناطیسی است و بخش بسیار کوچکی از طیف الکترو مغناطیسی را تشکیل می دهد.بنابرین برای شناخت نور بایستی به بررسی امواج الکترومغناطیس بپردازیم

عکس لایت پاینتینگ
انرژی الکترو مغناطیسی از بسیاری از منابع تشعشع کننده طبیعی یا مصنوعی به وجود می آید این تابش الکترومغناطیسی به شکل حرکت موجی و با رعت 300000 کیلومتر در ثانیه از منابع گوناگونی مثل :خورشیدو مواد رادیو اکتیو و چراغ های الکتریکی ساطع می شود ماهیت ممیزه این تابش بسته به سرعت ارتعاش انرژی (فرکانس)عوض می شود.

منابعی با ارتعاش کند به طور غالب امواج گامائی را منتشر می کنند در حالی که ارتعاشاتی با درجه بالا تابش نافذ تری می سازند که به نام«اشعه ی ایکس» مشخص شده است. نور قابل دید قسمت بسیار کوچکی از این دامنه وسیع را شامل می شود.

دامنه ی فرکانس انرژی الکترو مغناطیس پهنهی وسیعی را از تقریبا صفر تا بیشتر از 1022×1هرتز(اشعه کیهانی)در بر میگیرد . چنان که می بینید پهنه نور مرئی بخش بسیار کوچکی از ان طیف را در بر می گیرد.

تابش طول موج های ماوراطیف مرئی توسط دوربین و ابزارهای محاسباتیو چشم برخی از حیوانات و حشرات ادراک میشود.

چشم انسان این طیف مرئی را به مثابه یک کل و به عنوان <<نور سفید>>ادراک میکند . اما یک منشور نشان می دهد که این اثر (یعنی ادراک نور سفید)نتیجه یک سلسله ترکیب های نا محسوس رنگ های طیفی خالص به طور همزمان است.

وقتی شما تلوزیون نگاه می کنید یا رادیو گوش میدهید یا ناهارتان را در ماکروویو می پذید در حقیقت از اموج الکترومغناطیسی استفاده میکنید . این امواج انواع مختلف امواج رادیویی هستند تفاوت آنها فقط در طول موج آنها ست.طول موج فاصلهی دو نقطه ی مشابه (متوالی)از موج است طیف طول موج بسیار گسترده است به طوری که طول موج ان می تواند گستره ای معادل امواج رادیویی تا امواج گاما داشته باشد. امواج الکترو مغناطیسی را نه تنها می توان بر اساس طول موج طبقه بندی نمود بلکه آنها را می توان بر حسب  بسامد و انرژیشان نیز دسته بندی کرد زیرا این سه کمیت با رابطه ریاضی ساده ای به یکدیگر وابسته اند.طیف امواج الکترومغناطیسی شامل اموج الکترومغناطیس و ماکروویو و فروسرخ و مرئی و فرابنفش و اشعه ی ایکس و اشعه ی گاما میباشد 

برج میلاد ساراخسروی

فیزیک امواج الکترومغناطیس یک رده از امواج فیزیک امواج است که دارای مشخصات زیر است:

1)امواج الکترو مغناطیس دارای ماهیت و سرعت یکسان هستند و فقط از لحاظ فرکانس یا طول موج با هم متفاوت هستند.

2)در طیف الکترو مغناطیس هیچ شکافی وجود ندارد . یعنی هر فرکانس دلخواه را می توانیم تولید کنیم .

3)برای مقیاس ها یا بسامدها یاطول موج هیچ حد بالا یا پایین تعیین شده ای وجود ندارد.

4)این امواج برای برای انتشار خود نیاز به محیط مادی ندارند.

5)قسمت عمده این امواج دارای منبع (فرا زمینی) هستند

جستاری در نور بخش اول -ازفیزیک نور تا فلسفه وزیبایی شناسی

 ((وَاللَّیلِ اِذا یَغشی وَالنَّهارِ اذا تَجَلَّی ))
سوگند به شب چون پرده افکند و سوگند به روز چون جلوه گری آغازد

خداوندبزرگ با خلق نور،تاریکی را از روشنایی جدا کرد،نور خورشید به جهان حیات می بخشدوشاید از همین منظر است که نور آتش خاستگاه تمام تمدن های بشری است.
روشنایی در ادبیات ما جایگاه مهمی دارد ،دراساطیر،هوشنگ نخستین پادشاهی بود که اهورامزدا آتش را به وی شناساند وشناساندن آتش کنایتی از نور وآگاهی است وعبارتهای نور وظلمت درکنارهم قرارمی گیرند گویی نور آمده است تا ظلمت نباشد وهرجا نور می رود ظلمت می آید.
واژه نور علاوه بر مفهوم روشنی ،دارای مضامینی فلسفی و عرفانی است وگویا این ریشه در سرشت بشردارد.
http://cdn-tehran.wisgoon.com/dlir-s3/10531447350354456626.jpg
چنانچه مولانا می فرماید :
گر تورا نور یقین پیداشود     می تواند زشت هم زیبا شود
ویا آنجا که سهراب می گوید:
آسمان ،نور،خدا،عشق،سعادت باماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
درنبندیم به نور،درنبندیم به آرامش پرمهر نسیم
توجه به نظر امام محمدغزالی درخصوص نور نیز قابل تامل است که همه زیبایی های جهان ،بارقه ای از زیبایی جاودانی خداوند وبارقه ای ازنوراوست،بنابرین چگونه کسی می تواندعاشق او نباشد،اوکه همیشه زیباست ومنشاءومبداءهمه ی زیبایی هاست.
وی توجه بشر را به دو اصل اساسی از زیبایی عرفانی جلب می کند.
اول آنکه: زیبایی ،بارقه ای از نوراست .
دوم اینکه :زیبایی درخلقت دقیقا جایی است که نورذاتی برهمه چیزها می تابد ،بارقه می زند ومی درخشدو زیبایی ونورالهی از طریق هرچیزی که دارای نوروزیبایی است می درخشد.
بحث نور بیش از آنکه فیزیکی باشد فلسفی و عرفانی است واز عمق جان وفطرت بشر می آید .

نور را با معنای نور برای دیدن ونور برای زیبایی می توان شناخت چنانچه بدون وجود نورنمی توان جهان رانگریست . ودرعکاسی جوهره ثبت تصویر (اکسپوز است ) نوردهی زیاد موجب Overexpusure ونوردهی کم موجب Underexpusureخواهد شد .به عبارتی اگر نوری نباشد تصویری ثبت نخواهد شد .
اما این منظور فقط برای ثبت فیزیکی تصویر است وآنجایی که بحث زیبایی شناسی پیش می آید نور پردازی وارد مبحث جدیدی به نام  Art lighting می شود.
استاد محمد رضا پیل آرام معتقد است که چگونه
دیدن از دیدن برای یک عکاس حرفه ای باید مهم تر باشدو برای بهتر دیدن باید هنرمند بود و آموخت که هر پدیده ای را با دقت در تمام زوایا و نه آنطور که بطور تمام مشاهده می شود، ببینیم و این راز هنر عکاسی است.
وشاید همین تفاوت منظر وجذابیت نگاه ایشان باعث شد تا کتاب نورپردازی آتلیه ای راباهم بنویسیم.
در عکاسی نور ها را به دوسته نور طبیعی و نور مصنوعی تقسیم بندی میشوند .
نور های طبیعی (نور خورشید ،ستارگان و ماه )
و نور های مصنوعی (آتش، شمع ،چراغ ها ،فلاش ها وسایر  انواع نور های تولید شده الکتریکی )البته باید توجه داشت که  نور خورشید اولین نوری است که بشر از آن بهره برده است  و در عکاسی و تمام هنر های تصویری نوری است که مبنای مقایسه با سایر نور های دیگر قرار می گیرد .
آن چه که در خصوص نور در عکاسی  اهمیت می یابد ، کیفیاتی است که به لحاظ شدت نور، رنگ نور، حجم نور،میزان گستردگی و یا نمرکز منبع نور وفاصله منبع تاسوژه مورد تحلیل وارزیابی قرارمی گیرد.
رنگ نور یکی از مشخصه های ارزشمند نور است، همانطور که می دانیم اولین کسانی که فرضیه مهمی در مورد نور بیان کرد ایزاک نیوتن بود او با آزمایش منشور دریافت که <تصاویری که ما از اجسام می بینیم ،بازتاب نورازسطح آن اجسام است > وی همچنین به قانون ارزشمند دیگری درخصوص شکست نور دست یافت که نور سفید (نورخورشید)اگر از یک منشور عبور کند،به طیفی از رنگهاتجزیه می شودو چنانچه منشور را وارونه کنیم می توان از بازترکیب هفت نورحاصله مجددا به نور سفید برسیم، به نظر او طیف نور جریانی از ذرات کوچک است که به خط مستقیم درفضا حرکت می کند وهنگام عبور ازیک ماده شفاف مانند منشور،به ماده ای دیگر بسته به نوع لرزش خود با زوایای گوناگون شکست می یابندودرنتیجه ذرات تشکیل دهنده نورسفید از هم تفکیک شده وبه شکل طیف هفت رنگ که شامل 3 رنگ اصلی و4 رنگ فرعی(رنگهای رنگین کمان) ظاهر می شوند.
البته بعدها این نظر تکامل یافت وویلیام تامسون کلوین با معرفی کلوین با نماد k به عنوان یکای اندازه گیری دما مقیاس سنجش دمایی مطلق را به جهانیان معرفی کرد.به عقیده کلوین نورهای رنگی هرکدام دارای حرارت های متفاوتی هستند وهرچه به رنگ های گرم نزدیک می شویم دمای رنگ کاهش وهرچه به رنگ های سرد نزدیکتر می شویم دمای رنگ افزایش می یابد. براین اساس رنگ های قرمز- زرد- نارنجی دارای کلوین کمتر و رنگ های سبز وآبی دارای کلوین بیشتری هستند فیزیکدانان نور خورشید را نور سفید می دانند و این بدان معناست که نور خورشید علاوه بر،دارابودن تمام طیف های اصلی وفرعی هفت گانه، شامل پرتوهایی پر انرژی فرابنفش – پرتو ایکس و امواج رادیویی است.
Image result for ‫آسمان آبی‬‎

چرا وقتی به آسمان صاف وبدون ابرودرخشان نگاه می کنیم آنراآبی میبینیم ؟

 جو زمین بعضی از طول موج های نور را بیش از بقیه پراکنده و جذب می کند به همین دلیل است که آسمان به چشم ما آبی رنگ می آید . طول موج های کوتاه تر نور خورشید ( نور ها با طول موج کوتاه آبی ) مولکول های گازی موجود در جو را بیش از طول موج های بلند تر سرخ پراکنده می کندو در نتیجه در نگاه به آسمان آنرا آبی تر می بینیم .
این مبحث ادامه دارد.....

کادربندی در عکاسی

 تركيب بندی درعکاسی
براساس فصل هفتم کتاب عکاسی کاربردی تالیف محمد مهدی تدین موغاری/انتشارات مبنای خرد1388

 


ترکیب بندی درعکاسی

يك عكس مجموعه ای ازنقاط،خطوط،احجام،سطوح و رنگهایی است كه به تناسب شرایط و ويژگی هايی خاص در كنار هم قرار گرفته وموجب پديد آمدن اثری بديع وارزشمند ويا سخيف و كم ارزش می شود.
از آنجاكه كيفيت های بصری وزيبایی شناسی عكس مبتنی بر مجموعه ای متصل به يك ساختار است،لذا لازم است ابتدا درخصوص مبانی هنرهای تجسمی و وجوه اشتراكی آن در يك عكس به صورت خلاصه و موجز توضيحاتی ارائه گردد.
بايدتوجه داشت برای ارزیابی يك عكس خوب،توجه به پنج عامل مهم (قطع،نقطه،خط، سطح و تضاد)می بايست بادقت وهوشمندی توسط عكاس درنظرگرفته شود،عناصر هنری به تنهایی برای ساختن يك عکس خوب کافی نیستند،اجتماع آنها،بیان نهایی تصویر رابه دست می­دهد.
هنگامی که مثلاً از خط عمودی سخن می­گوییم، مقصودبه هیچ وجه منظورمان یک خط تنهایی که کنارۀ بالایی را به کنارۀ پایینی تصویر وصل مي كند،نیست ،از منظر عکاسی  شخصیت ایستاده یا شی ساده­ ای که درجهت ارتفاع قرارگرفته باشد،برای به وجود آوردن احساسی عمودی کافی است.
هرقدر موضوع عکس ساده­ تر باشد و عناصر ترکیب­ بندی شمار محدوتری داشته باشند، جزئیات کوچکتر اهمیت بیشتری پیدا می کنند.

ترکیب بندی

اصول کادربندی :
کادر،عامل تعیین کننده حدود اشغال فضای عناصرتشکیل دهنده در تصویراست و عکاس بادرنظرگرفتن روابط خاص بین عناصروجزئيات تصویر آن را مشخص می کند 
در واقع کادر،اولین عاملی است که بیننده با آن تماس پیدا می­ کندو شکل کادر در بیان تصویر بسيار مؤثر است. کادرهای رایج درهنرهای تصویری مانندگرافيك و نقاشی (مستطیل عمودی و افقی،مربع ،مثلث، دایره،بیضی،لوزی و برخی اشکال هندسی دیگر )است

در عکاسی فقط از کادرهای مستطیل عمودی و افقیو به ندرت ازكادر مربع استفاده می­ شود.  

 

عکس افقی


زاویه دید از روبرو

زوایادرعکاسی،سینما وتلویزیون :

 زاویۀ دید از روبه­ رو 
(Eye Level ): اگر دوربین در امتداد محور چشم عکاس و عمود بر خط افق باشد، زاویۀ دید رو به­ رو نامیده می­ شود.
در این زاویۀ دیدکه بیشتر در عکاسی چهره استفاده می­ شود، تحریف یا اغراق در تصویر به وجود نمی ­آید و موضوع حالت طبیعی خود را حفظ می­ کند.

عکس افقی استادخسروی

 
زاویۀ دید از پایین (Low Angel): اگر دوربین هنگام عکاسی پایین ­تر از خط چشم موضوع قرار گیرد،در ابعاد موضوع اغراق شده و باعظمت و پایداری بیشتری جلوه می ­کند،اما اگر زاویه دید،بسیار پایین باشد،موضوع حالت مضحک و غول پیکر به خود می­ گیرد.
استفاده از اين زاويه ديد با شيب كم مي تواند احساس قهرمانی واُبــهّت را در سوژه تشديد نمايد.
ازاین زاویه دیدبیشتر براي ثبت تصاوير مفاخر و يا چهره هاي محبوب مردم استفاده می شود.
البته تاکید می گردد كه درصورت اغراق وافزايش شيب زاويه معنی آن متفاوت می شود، همچنین برای عكاسی از ساختمان ها وبناهای تاريخی،برج ها وآسمان خراش ها،كوه ها وتصاویر باعظمت مناسب است.

زاویه دید از بالا


زاویۀ دیدازبالا 
(High Angel)اگردوربین به هنگام عکاسی،بالاتر ازسطح دیدموضوع قرار گیرد،تصویرموضوع کوچکتر و حقیر به نظرمی­ رسد.
زاویۀ دیدبسیاربالاموضوع رابه شکل های کاملاً هندسی جلوه می­ دهد.
از اين زاويه ديد به دلیل شيب كمی که داردبرای نشان دادن نگاه قاضی به متهم ،فردقوی به ضعيف،وتحقیرسوژه درنمایش آسيب های اجتماعی استفادمی شود

زاویه دید از پایین


زاویه دیدپرنده
 (Bird eye): این زاویه دید با عناوین دیگری چون Helly shot و High shot نیز شناخته می شود.
از آنجایی که اغلب این زاویه بوسیله هلی کوپتر وکوادکوپترها گرفته می شود به  هلی شات معروف تر است. اگر شيب تصویری که بازاویه دید بالا می گیرندافزايش یابدو لنزهاي وايد انگل مورد استفاده قرارگيرند،برای ثبت جمعيت و وسعت به خصوص در تجمعات ورا هپيمائی ها كه حضور چشمگير افراد مورد نظر است  استفاده ازاین زاویه دید مطلوب تر است.

تصویرهلی شات زاویه دید بسیار بالا


عوامل تعیین کنندۀ کادر:
به طور کلی، عوامل تعیین کنندۀ کادر تصویر،به دو دسته تقسیم می­ شوند:

عکس افقی متناسب با کادرافقی جهت حرکت سوژه


1- موضوع:
حالت کلی موضوع در انتخاب کادرموثر است،چشم انسان به مقتضای طبیعتش،عناصر وعواملی را که در امتدادخط افق گسترده شده است،به صورت افقی می­ بیند واشکال و فرم های عمودی را درکادرهای عمودی تجسم می­ کند.
توجه به این مطلب ساده بسیار مهم است.
انتخاب کادرباید با حالت پذیرفته شده طبیعی موضوع ،که در نهایت به راحتی مورد پذیرش چشم بیننده قرار گیرد،متناسب باشد.
برای عکسبرداری از یک یا چند عنصر عمودی،از کادرمستطیل عمودی استفاده می­ شود،اما هنگامی که عوامل متعدد می­ شوند و در سطح افق گسترش می­ یابند، کادر مستطیل افقی،مناسب ­تراست.

عوامل کادربندی موضوع


2- عوامل هدایت کنندۀ چشم:
عوامل متعددی در یک تصویر وجود دارد که چشم بیننده را به سمت و سوی خاص، هدایت می­ کند.
این عوامل، موجب تعیین کادر نیز می ­شود. از این نمونه می­توان به جهت دید و یا سمت حرکت موضوع،خطوط، سطوح ،تاریکی و روشنی ­ها اشاره کرد.
به عنوان مثال اگر جهت و سمت حرکت موضوع افقی باشد،کادر افقی و اگر جهت حرکت موضوع عمود بردوربین باشد،کادر عمودی مناسب است.
در مجموع،حالت کلی موضوع و شکل عناصر تشکیل دهنده،که چشم به راحتی آن را بپذیرد و منطبق بر مفهوم عکس باشد مبنای انتخاب کادر است.

آموزشگاه عکاسی دارالفنون

* قطع بررسی تصویر(
ابعاد و عقبرَوی) : برای این که عکسی را به خوبی ببینیم، فاصلۀ میان چشم و تصویر بازسازی شده،باید دو برابر قطر تصویر باشد.
از آنجا که عقبرویِ برای خواندن در حدود 30 تا 40 سانتيمتراست، ابعاد مطلوب عکس ها و تصویرها مهم هستند. عکسهای کوچک حالت لکه­ ها یا نقطه ها را دارند؛ در عکس های بزرگ تنها بخشی از عکس به وسیلۀ نگاه گرفته می­ شود.
اگر عکس خیلی کوچک باشد،یا اگر فاصله  نسبت به قطع عکس بسیار زیاد باشد،نگاه به ورای زاویه­ ها متوجه می ­شود وچشم تنها سطحی را که فاقد وحدت شکل یافته از لکه­ های سایه روشن است می­ بیند.
برعکس برای موضوع هایی که از چندین عنصرترکیب شده­ اند، بزرگ نمایی باید در مقیاسی کافی تحقق یابد

عکس  اجتماعی

*بررسی سطح
حرکت چشم ها :چشم انسان در هنگامی که برای نخستین بار مربع یا مستطیلی را می­ بیند؛ ابتدا،چشم ،سطح را با مرور کردن آن از چپ به راست طی می­ کند؛سپس قطرهای تصویر را طی می­ کند. چشم کارخودراباثابت شدن بر روی گوشۀ بالایی سمت چپ سطح تصویر آغاز می­ نماید، همچنان که برای خواندن چنین می­ کند.  

خطای دید درعکاسی

*خطای دید:
هنگامی که چشم ها سطحی را طی می کنند،حرکت  آنها همواره یکسان باقی می ­مانند.
کاربرد لنز هاي وايد انگل  این احساس را تقویت می ­کند،زیرا پیش زمینه­ ها را در عین کوچک ساختن پس زمینه به شدت  تشدید می­ نماید.

سطح درعکاسی


بررسی سطح:
احساس کلی هنگامی که به واسطه ي  لکه­ های تیره ي واقع بر روی ضلع سمت چپ يك تصوير بر روی سايراضلاع تمركز نمي كنيم، احساس می­کنیم که روشنی سمت راست شدت بيشتری داردیا احساس می كنيم که به صورت محسوسی از واقعیتِ دید دور می­ شوند.
قاب تیره ای که عکس کوچه­ ای از شهری قدیمی را احاطه می­ کند،احساس باریکی را هی راکه به وسیلۀ خود کوچه به وجود می­ آید تقویت می­ کند که اندکی غیرواقعی به نظر می­رسد.
برحسب موضوعی که برای تصویر انتخاب شده، این احساس می­تواند تا حد به وجود آوردن احساس تشویش پیش برود.

دو قطع وجود دارند که به آنها «متعارف» گفته می­شود:
مستطیل که نسبت های ابعاد آن تغییرپذیراست و مربع که نسبت ابعاد آن مسلماً تغییرناپذیر باقی می­مانند.
مربع شکل هندسی تعادل مطلق را ارائه می­دهد؛نسبت کامل اضلاع آن (1:1) تقسیم دقیق فضا را می طلبد. 


عکس گل     

توزیع نامنظم نقطه­ ها،خط ها وسطح هامی­تواند رشته ­ای از ناهماهنگی هایی را ایجاد کندکه قادرندمشخصۀ تعادل مربع را کمابیش دگرگون سازند.
موضوع های کمی به صورت کامل بامربع انطباق می­ یابند؛به این دلیل که كادربندی در این مورد به صورت خاصی دشوار می ­باشد
.در حقیقت به دلیل تساوی بین اضلاع این کادر،دیدبیننده به تساوی به چهار ضلع آن جلب می­ شود.
به بیان دیگر،کادرمربع ساکن، آرام و بی­ تحرک است.

کادرمربع درعکاسی

*قطع مستطیل افقی:
اگر نقطه­ ای را در داخل کادر مستطیل در نظر بگیریم و حرکتی برای آن تصویر کنیم، به نظرمی­ رسدکه می­ تواندبه سمت چپ یا راست حرکت کند.
این کادرباحالت عناصری که در امتدادخط افق گسترده شده ­اند،متناسب است.

کادرافقی درعکاسی

*قطع مستطیل عمودی: نقطۀ مورد نظر در این کادر، فقط می­تواند به صورت عمودی حرکت کند. کادر مستطیل عمودی، پویاتر از مستطیل افقی است. بنابراین موضوعها در آن پویاتر و پرجنب و جوش­تر به نظر می­رسد. این کادر با حالت موضوع هایی که شکل کلی آنها عمودی است، همخوانی بیشتری دارد. هنگامی که قطع مستطیلی [از لحاظ کشیدگی و ­عرض كم] زياد شود،انتخاب آن می­تواندبرای تشدید نمودن مشخصۀ تصویر مورد استفاده قرار بگیرد.

کادربندی عمودی

 (عمودی: جنبش- افقی:سکون).
به این ترتیب، قطع عمودی ای که خيلي باریک باشد احساس بلندی و باریکنمای ساختمان را تشدید می­کند، حال آن که قطع افقی ای که بسیار کشیده باشد به احساس راحتی و سکونی که يك منظره به وجود می­ آورد برجستگی می­ بخشد.
* نقطۀ قویِ سطح نقطه «... مکان خود را به محکمی اشغال می­کند و هیچگونه گرایشی برای حرکت کردن در امتدادافقی یا عمودی نشان نمی­دهد» (و. کاندینسکی).
با این همه، مکانی که نقطه بر روی سطح اشغال می ­کند بسیار مهم است. اگر نقطه بر روی سطحی خنثی قرار گیرد، بلافاصله بر آن غالب م ی­گردد. نقطه سریعاً به وسیلۀ چشم گرفته م ی­شود ومکان آن نسبت به زاویه­ ها و ضلع های تصویر معین می­ گردد. اگر موضوع انتخاب شده پیشاپیش تضاد بسیار آشکاری را نمایش دهد، ترکیب ­بندی عکس بر طبق بخش­بندی طلایی جالب می­ شود.
اگر نقطه مکان بسیار مرکزی ای را اشغال کند، نقش محوری را بازی خواهد کرد که در گرد آن، تصویر گرایش به چرخیدن پیداخواهد کرد؛اگرنقطه بسیارنزدیک به یکی ازکناره­ هاواقع شود،ممکن است تعادل سطح را بگسلد.

نقطه در عکاسی شب

هنگامی که نقطه ابعاد سطحی حقیقی را پیدا کند، اندازۀ آن نسبت به سطح پایه­ ای و سطح سایر شکل های ترکیب­ بندی مشخص می ­شود. شکل های نقطه­ ای نقطه الزاماً گرد نیست و می­تواند گوناگون ترین شکلها را اختیار کند.
«قلمرو نقطه­ ها حدودی نمی ­شناسد» (و. کاندینسکی).
نقطه می­تواندشکل دایره،مثلث،مربع،مستطیل وغیره رابگیردو حتی می­ تواند شکل های آزادی را به وجود آورد. از سوی دیگر،اطراف نقطه می­تواند نامنظم و حتی دندانه­ دار باشد.
نقطه ­هایِ بی­ تعادلی سطحی پُرتحرک به وسیلۀ یک نقطۀ تنهانیزمی ­تواند مورد غلبه واقع شود.این نقطه­ های بی ­تعادلی، خود را بسیار سریع به چشم تحمیل می­ کنند (مثلاً مراقب دانه­ های غباری باشید که در هنگام بزرگنمایی لکه­ هایی را شکل می­دهند)

همجواری دونقطه


*همجواری دو نقطه :
همین که دو نقطه به صورت همزمان بر روی سطحی پدیدار شوند، چشم حرکت رفت و برگشتی را میان آنها به عمل می­آورد. به این دلیل است که در تکچهره[1] تجاوز کردن از مرحلۀ تصویر ساده و رسیدن به سطح ترکیب­بندیِ هنرمندانه واقعی دشوار است.
ما عادت داریم که بر روی چهره، دو نقطۀ با ارزش برابر، یعنی چشم ها را ببینیم؛ با این همه اگرعکس بدگرفته شده باشد،چشم ها گرایش به «خارج شدن» از تصویر پیدا خواهند کرد. برای تک چهره­ای با دو شخصیت (دو سر = دو نقطه) نیزترکیب ­بندی چند دشواری ارائه می­ کند.

عکس دوسر


عواملی همچون حرکتی در جریان انجام، برجستگی بخشیدن به رابطه ­ای بصری میان دو شخصیت، جستجوی پیش زمینه یا پس زمینه در ترکیب­ بندی، می­ توانند به موفقیت عکسی هنری یاری رسانند.
شکل های دیدگانی ،توزیع تعدادی نقطه بر روی سطحی مشخص، یک یا چند شکل دیدگانی را می ­آفریند.
طبق قاعدۀ کلی، این شکلها اتفاقی هستند و چشم ،آنها را در کمال آزادی تحدید می­ کند،ابعادی که مطابق با آنها شکلی هندسی بر روی سطحی پدیدار می ­شود، تابع اثری هستند که این شکل ایجاد می ­کند.
دگرگونی های مثلث دیدگانی عکسهای زنجیره­ای تمرین خوبی را ارائه می­ دهند.
شکیبایی که این کارلازم دار به وسیلۀ نتیجه­ ها که عبارتنداز مجموعه­ ای از مثلث های دیدگانی با دگرگونی های متعدد،جبران می­ شود.
در هنگام شکل یابی مثلث دیدگانی، حداقل یکی از ضلع های مثلث با یکی از ضلع های عکس موازی است؛ این کیفیت، تقویت کردن امتداد و دادن حرکتی را به مثلث ممکن می­ سازد.
مثلث دیدگانی اگر حداقل سه نقطه بر روی سطحی مشخص، سه رأس مثلثی را شکل دهند، چشم مثلثی دیدگانی را رسم می­ کند.



مثلت دیدگانی


شکل وابعاد نقطه­ ها می­توانندمتفاوت باشند، بدون اینکه اثر دیدگانی را تغییر دهند. در عوض موقعیت مثلث در داخل تصویر بسیار مهم است. اگر هیچ یکی از ضلع های مثلث دیدگانی با یکی از ضلع های عکس موازی نباشد،مثلث احساس آرامی و تعادل را به وجود می­ آورد.
این وضعیت امکان جلوگیری کردن از این را می­ دهد که یکی از زاویه­ ها از سایر زاویه­ ها اهمیت بیشتری پیدا کند و مثلث را در امتدادی مشخص هدایت کند.
تعدادی سطحی دیدگانی دیگر در زاویه­ های تصویر شکل می­ یابند که در اغلب اوقات به شکل مثلث می ­باشند. برای عکسهایی که در آنها حرکت موضوعِ انتخاب شده (شخصیت های انسانی،یا خودروها) ممکن است ساخت تصویررا دگرگون سازد،گرفتن چندین عکس باچندلحظه فاصله توصیه می­ شود.
 خط دیدگانی اگر حداقل سه نقطه ردیف­ بندی را بر روی سطحی تشکیل دهند،چشم آنها را به عنوان خط دیدگانی درک می­ کند.

در ضمن لازم نیست که نقطه­ ها دارای ابعاد یا شکل های یکسانی باشند و فاصله­ های میان آنها برابر باشند. چشم برای این که نهایتاً خط دیدگانی پیوسته­ ای را رسم نماید، می ­تواند فاصله­ های بسیار زیادی را از سویی میان خود نقطه­ ها و از سوی دیگر میان نقطه ­ها و کنارۀ تصویر پُر کند
این خط دیدگانی به همان اندازه که می­تواند مستقیم باشد، خمیده نیز می­ تواند باشد.
چشم چنان بی­ اختیار مسیر نقطه­ ها را دنبال می­ کند که خط دیدگانی حتی می­تواند امتداد خود را عوض کند .

خط درعکاسی


* خط و سطح

+تنظیم خطوط و سطوح متعدد به صورت کاملاً هماهنگ و منظم:
گاهی می­توان خطوط و سطوح متعدد را به گونه ­ای منظم در کنار یکدیگر آرایش داد تا نه تنها از شلوغ شدن تصویر جلوگیری به عمل آید، بلکه حضور آنها در کنار یکدیگر هماهنگی و آرایش دلپذیری را فراهم سازد. امتدادخطوط و سطوح و یا تکرار آنها به صورت منظم به این خواسته کمک می­کند. مانند جاده، ردیف،مجسمه­ ها، رودخانه،لوله­ ها،خطوط راه ­آهن و ...


عکس تناسب خطوط باهم


+
خطوط و سطوح عمودی بیان کنندۀ قدرت، عظمت و ایستایی هستند:

با انتخاب کادرعمودی نکات فوق تقویت می­گردندوبرعکس،انتخاب کادر افقی مفاهیم فوق راضعیف­ ترمی­ سازد


سمانه پرن عکس عمودی

+ خطوط و سطوح کادربندی شدۀ مایل تا قطر، تأثیر قوی­ تری دارند:
چنین کادری گویایی زیاد و هیجان بیشتری به همراه دارد. کادر بندی از زاویۀ کنار می­تواند فراز و نشیب لوله ­ها یا خطوط را بهتر نمایان سازد. خطوط شکسته، بیانگر احساس نیرو و مقاومت بیشتری است. اگر شکستگی خطوط به دفعات تکرار شود و دارای زاویۀ تند باشد، القاء کنندۀ بی­ نظمی، تشویش و ازدحام است.

عکس مایل به قطر

+
خطوط صعودی:
خطوطی که از سمت چپ و پایین به سمت راست وبالا کشیده شده باشند، دارای ارزش صعودی هستند. این خطوط ضمن برخورداری از انرژی خطوط افقی و عمودی، این دو خط را به ارتباطی مشترک فرا می­ خوانند.


عکس خطوط صعودی


+
خطوط نزولی
:
برخلاف خطوط صعودی، خطوطی که از سمت چپ و بالا به سمت راست و پایین کشیده شده ­اند، دارای ارزش نزولی هستند. این خطوط بیشتر تضعیف شونده، بدبینانه و فاقد هیجانند.همواره خطوط از یک سمت کادر به سمت دیگر آن دارای قدرت زیاد تفکیک سطح می­ باشند.

عکاسی کادرنزولی

+کادربندی موضوعات بر حسب مفهوم خطوط و سطوح:
 خطوط مستقیم، دیدگاه ما را در جهت معینی هدایت می­کنند وبیانگر صراحت و دقت نظر می باشند.

عکس بندر

+ خطوط وسطوح منحنی که با سلیقه و گاه پرانرژی بکار رود تأثیر فوق­ العاده­ ا ی دارد:
چنین طرح هایی بیانگر احساس عاطفی بوده و حالتی انعطاف­ پذیر دارند. در فضای خارجی هیجان­ان انگیز و در معماری داخلی احساس عاطفی و آشنايی را منتقل می ­کنند.
مانند: آبادی ها، بزرگراه­ ها، ساحل­ بنادر، راه­ ها، پل­ ها و آرایش معماری داخلی، خطوط و سطوح منحنی و تکرار شونده القاء کنندۀ هماهنگی هستند.
عکس منحنی

+تقسیم خطوط منحنی برای القاء قدرت بیشتر:
وقتی خطوط منحنی به صورت منظم­ تری آرایش می­ یابند قدرت بیشتری را القاءمی­ کنند. به خصوص وقتی که مانند کمانی در گوشه ­ای واقع شوند و سطح وسیعی از کادر را بپوشانند.

عکس شلوغ

+در موضوعات شلوغ از انتخاب عناصر یکنواخت خودداری کنید:
مواقعی پیش می­ آید که می ­خواهید شلوغ بودن را نشان دهید. می­توانید بخشی از یک موضوع را انتخاب کنید که حتماً دارای حرکتی موّکد ویا متفاوت نسبت به بقیه قسمت­ها بوده و نقطۀ عطفی را دربر گیرد. چنین کادری هرچندبيان گر محیطی شلوغ می­باشد، ولی موجب تمرکز چشم شده و ازخسته شدن آن جلوگیری می­کند.

عکس بچه

+ انتخاب بخش کوچک به عنوان نمایندۀ کل:
بایدبخش کوچک بتواندبازگوی تمام یاقسمت بیشتری ازمجموعه باشد.چنین کادرهایی گویاترهستند،مانند شکوفه ­ای ازباغچه،کوهی ازکوهستان،قایقی ازیک مجموعه،چندنفرازمیان انبوه مردم،تماشاگری دراستادیوم

عکس شکوفه

+چگونگی انتخاب عناصر کم و نه چندان بزرگ:

چنین تصاویری برای موفقیت حتماً رمزی در خود نهفته دارند. گاهی یک رنگ در میان رنگها، وضعی متفاوت در میان جمع، عامل مخدوش کننده درمیان عوامل منظم،هماهنگی وتضادسایه روشن و رنگ ها، انتخاب خطوط و سطوح،چگونگی تنظیم وضوح وعدم وضوح و ...باظرافت تمام به کارمی­ رودتا موفقیت تصویر را تضمین کند.
مطالعه و بررسی آثار برجستۀ نقاشی و دیدن عکس های ممتاز به این امر کمک می­ کند.

آموزشگاه دارالفنون 66573000

+در جست و جو، عناصر زیبا و جزییات جالبی یافت می­شوند:
با جستجو، می­توان یادگرفت که چگونه موضوعات زاید را از کادر حذف و موضوعات جالبتر را حفظ کرد. به موضع مورد نظر خود نزدیکتر شوید و چیزهای زاید و منحرف کنندۀ چشم را از کادرانتخابی خود خارج کنید.تضاد سطح ها سطح هایی که مشخصه­ های متفاوتی دارند، همچون خطوط می­ توانند تضادهایی را شکل دهند.
ویژگی ها هر سطحی (مثلث=فعالیت،دایره =سکون،مربع =سنگینی)به خصوص درتضادهای میان اشکال هندسی و شکل های آزاد برجستگی می­ یابند. احساس کلی متکی بر شناخت حقیقی شکل است که عکس تنها جزیی از آن را نشان می­دهد. همینطور شکلهای هندسی ناقص (دایره، مثلث) به وسیلۀ چشم در ورای قاب تصویر کامل می­شوند. کادرهای طلایی کادر دوربین­های  135 که ابعاد 36 × 24 میلیمتر است، جزو کادرهای طلایی محسوب می ­شود. کادرهای طلایی، دارای تناسبات هندسی موزون هستند که چشم بیننده آنها را خوشایندتر از تناسبات دیگر می­ پذیرد.

آموزشگاه عکاسی دارالفنون

اگر طول و عرض این کادر را به وسیلۀ خطوط فرضی به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم،خطوط تقسیم شده را «مقاطع طلایی» ونقاط ناشی از برخور این خطوط را «نقاط طلایی» می­ نامند.
چشم انسان در اولین برخورد با کادرهای طلایی، به مقاطع و نقاط خاصی توجه می­ کند،سپس به بقیۀ فضای کادر می­ پردازد. این مناطق و نقاط همان نقطه­ ها و محل های طلایی هستند. بایداز به کار بردن بخش بندی طلایی به صورتی بسیار خشک و اندیشه شده اجتناب کرد. این بخش بندی باید به صورت طبیعی به وسیلۀ عکاسی احساس شود.نقطه، خط و سطح در واقع نقطه و خط هیچگاه به صورت مجزا پدیدار نمی ­شوند، زیرا یک خط به قویترین دلایل برای بخش کردن فضای عکس به اجزاء مختلف کافی است همینطور حضور چند نقطه می­تواند سطح های دیدگانی ای  را به وجود آورد.هراندازه مشخصی پیشزمینه با محوی پس زمینه بیشتر ضدیت داشته باشد، این تضاد نقطه،سطح قوی تر می­ شود.
اثرهای مَحوی برای نمایاندن حرکت به غیر از محوی هایی که به وسیلۀ تنظیم دوربین به دست می­ آیند، عکسها گاهی اثرهای محوی ای را عرضه می دارند که به وسیلۀ حرکت آفریده می­ شوند؛ [در این عکسها] به نظر می­ رسد که زمینۀ تصویر به وسیلۀ دوربین پاک شده است. محوی حرکت در هنگامی به وجود می­ آید که زمان نوردهی طولانی را (با دوربینی بر روی سه پایه) انتخاب کنیم و موضوع عکس حرکتی را در طول عکسبرداری اجرا کند.مثال رسمی عکس های مسابقات اتومبیل­ رانی را ذکر می­ کنیم.
عکس سرعت بالا

دراین موارد،حتی بازمان های انسدادکوتاه تر،پس زمینۀ عکس به دلیل حرکت دوربین که موضوع را همراهی  می­ کند از هم می­ پاشد.با این همه خودموضوع واضح باقی می­ ماند.
حتی موضوع هایی که حرکت های کندتری را اجرا می­ کنند،به دست آوردن نتایج جالبی را ممکن می­ سازندهنگامی که حرکت دوربین حرکت موضوع را همراهی می­ کند،کنترل کردن دقیق ساخت تصویروتوزیع تضادهای سایه روشن دشوار می شود.


از سوی دیگر امکان دارد که ناپایداری دوربین در زمانهای نوردهی طولانی موجب تأثیری بر روی عکس ها شود. به این دلیل استکه گرفتن یک رشته عکس از موضوعی یکسان برای به دست آوردن نتایج بهترسودمنداست   پیش زمینه­ و پس زمینه محو به طور کلی مسائل ترکیب­بندی فضا در تمامی رشته­ های هنری یکسان هستند. با وجود این عکاسی دشواری های ویژه ­ای را ارائه میکند که در قلمروهای دیگر تقریباً وجود ندارند.


حرکت (که برای فیلم سینمایی عنصر اصلی ترکیب­بندی است)، برای عکس ثابت تنها در مواردی استثنایی اهمیت دارد. از سوی دیگر هنر عکاسی بعضی دشواری های فنی را ارائه می­ کند که اگر راه حل های مناسبی برای مواجه شدن با آنها اختیار شوند، ثبت عکس های خوبی ممکن می­ گردد.

 

 

عکس با لنز واید انگل 28میلی متر

مثلاً اثرهای محوی را در نظر بگیرید،بر حسب فاصله دوربین ازسوژه و گشادگی دیافراگم، نوع لنزمورد استفاده( به ویژه آنهایی که دارای فاصلۀ کانونی زیادی هستند) عمق میدان را با وضوح کم یا زیادی بازدهی می ­کنند.

عکس با لنزتله فتو زاویه بسته 135میلی متر

اگر از این «نقص های» عدسی به عمد استفاده کنیم، می­توانیم عکسهایی عالی را ثبت کنیم.
افق انتخاب سطح افق، تشدید کردن نمایش منظره را ممکن می­ سازد.
در این باره هیچگونه قاعده ای  وجود ندارد.

 

توجه به افق درعکس

سطح افق هربار باید با موضوع و آنچه که عکاس می خواهد نمایش دهد متناظر باشد.

خط افق دروسط تصویر
افقی که در سطح پایینی باشد احساس تعادل و گشادگی را به وجود می آورد.

تنقش افق درکادربندی
افقی که در سطح بالایی قرار داشته باشد  سنگینی را نمایش میدهد و مکان با اهمیتی را برای جزئیات منظره باقی می­گذارد.

اگر از افق کاملاً صرفنظر کنیم چشم بر روی جزئیات تصویر عکاسی بیشتر متمرکز می­شود. اگر تصویر عکاسی مانند مورد حاضر تعداد زیادی جزئیات کوچک را نشان دهد، حتی می­تواند مبدل به عنصری تزئینی شود. از قرار دادن افق در میانۀ تصویر اجتناب نمایید؛ زیرا تصویر را به صورت نازیبایی به دو بخش برابر تقسیم می­کند. 5- نقش عدسی در کادربندی عدسیهای گشاد زاویه با عدسیهای دارای فاصلۀ کانونی کم، فن عکاسی ابزار ترکیب­بندی جدید را در اختیار هنر عکاسی می­گذارد. عدسیهای گشاد زاویه سه مشخصه دارند: ایجاد دقتی زیاد بر روی تمامی سطح تصویر، برجستگیبخشیدن ویژه به پیشزمینه و تغییرشکل دادن خطهای عمودی، حتی اگر عکسبرداری به صورت ملایمی خم شده باشد.اگر با دیافراگمی باز کار می­کنیم، تمامی عناصر عکس از 2 تا 3 متر تا بینهایت واقع باشند. با وضوح زیادی بازدهی خواهند شد. اگر گشادی دیافراگم را کاهش دهیم، درجه وضوح بینهایت افزایش می­یابد. اگر به عمد از خطهای گریزانی استفاده کنیم دوربین مجهز به عدسی گشاد زاویه ایجاد می­کند، نتیجه­ها می­توانند جالب شوند. عدسیهای دورگیر  مشخصه عدسی­های دورگیر، به ویژه آنهایی که دارای فاصله کانونی 135 م م یا 250 م م و غیره هستند با مشخص­های عدسی­های گشاد زاویه به کلی ضدیت دارند.این عدسی­ها تنها جزئی از موضوع انتخاب شده را بازسازی می-کنند و عمق میدان کمتر است. عدسی دورگیر میدان تصویر را جمع می­کند و در عین حال نظمی را در عکس وارد می­سازد.       

    از سوی دیگر، اعم از این که موضوع عبارت از عکسبرداری از شیء ساده باشد یا تکچهره­ای که تمامی قابل عکس را اشغال می­کند، عمق میدان کمی که عدسی گشاد زاویه با دیافراگمی باز یا اندکی بسته به وجود می­آورد، موجب تفکیک موضوع از زمین می­شود.

طبیعتاً عدسی دورگیر برای عکس برداشتن از موضوعهایی که در فاصلۀ دور واقع هستند ضروری است.

کادربندی با رنگ


6- نقش رنگ در کادربندی کادربندی با رنگها
1- یک عکس رنگی خوب نباید رنگهای اغراق­آمیز داشته باشد: 
رنگها را صرفه­جویانه انتخاب و عکاسی کنید. سطوح متعددکوچک با رنگهای مختلف یک تصویر رنگی را مخدوش می­سازند. در تصویری که رنگهای متعدد قوی حضور دارند، هر یک از رنگها سعی می-کنند همدیگر را «پس بزنند» تا خود را جلوه­گر سازند، در نتیجه چشم تمرکز خود را بر روی آنها از دست داده، سرگردان می­شود و از این رو معمولاً عکس یا اسلاید رنگی خوبی به دست نمی­ اید.
2- از سطوح آرام و بزرگ، عکس­های قوی­تر و گویاتری به دست می­ آید:به جای انتخاب سطحی بزرگ با رنگهای فراوان، مقطعی از سطح با رنگهای محدود را انتخاب کنید. انتخاب تعداد کمتری از رنگها کافی است تا رنگها زیبایی خود را حفظ کنند. همواره به آن فکر کنید. که انتخاب رنگی از محیط، و قراردادن آن در داخل یک کادر، رنگ را با تاکید بیشتر جلوه می­کند. تا حضور آن در منظره­ای عمومی. تصویربا کمترین تعداد رنگهای کنتراست از هیجان بیشتری برخوردار است.به طور معمول استفاده از رنگهای کنتراست اولویت دارد:وقتی شخص با لباس سفید در مقابل دیوار سفید عکاسی شوند، رنگها در یکدیگر تداخل می­کنند و چهرۀ مشخص، رنگ پریده و بی­روح به نظر می­رسد. چنین شخصی را در مقابل آسمان آبی عکاسی کنید و اجازه دهید ضمن ایجاد عمق، رنگ سفید لباس یا موهای روشن، خود را در مقابل زمینۀ آبی به خوبی نشان دهند.

رنگ درعکاسی

3- رنگهای مکمل نقش مهمی در ایجاد کنتراست دارند:
رنگهای مکمل آن دورنگی هستند که با ترکیب هم،رنگ سفید را به وجود می­ آورند و در کنار یکدیگر موجب هیجان رنگی می­ شوند.
سعی کنید در یک تصویر،حدالامکان کمترین رنگ های مکمل را به کار ببرید،چه تعداد زیاد آنها موجب عدم آرامش انسان می ­گردد.


4-رنگهای مکمل می­توانند به بهترین نحو با یکدیگر به کار روند: به خصوص وقتی غلظت رنگی و نور تابیده بر آنها تقریباً یکسال باشد، با یکدیگر ایجاد توازن می­کنند و به طور هیجان­انگیز، تأثیرگذار هستند. وقتی یکی از دو رنگ مکمل با سطح بیشتری به کار رود، نتیجۀ بهتری به دست می­آید. در گل آفتاب گردان، رنگ زرد گلبرگها با مرکز گل که دارای رنگ بنفش است، مکمل می­سازد.

5-رنگهای نزدیک به هم در عکس فاقد جذابیت هستند:
در دایرۀ رنگی، رنگهای نزدیک به هم، در کنار هم و رنگهای مخالف روبروی یکدیگر قرار دارند. هر چقدر از رنگ مخالف به سمت راست یا چپ متمایل شویم، از درجۀ تضاد کاسته می­شود. در این جا، نیم دایرۀ سمت راست را رنگهای گرم یا هیجان­انگیز با طول موجهای بلند و نیم دایرۀ سمت چپ را رنگهای سرد یا آرام بخش با طول موجهای کوتاه تشکیل می­دهند. مرز این دو دسته رنگها، ارغوانی و سبز هستند که جزء رنگهای وارم محسوب می­شوند.
6-چرا رنگها در طبیعت همدیگر را آزار نمی­دهند:
در طبیعت و فضای گسترده، اینجا سلیقه و انتخاب شخصی دربارۀ رنگ و محدود ساختن آنها در یک کادر مطرح نیست. به این ترتیب، در طبیعت- رنگها بر یکدیگر تأثیری موزون دارند و رنگهای فرو رفته در مه و بخار، حتی وقتی از رنگهای هم خانواده باشند، همگی با هم به دیدگان ما غلب می­کنند. اما وقتی سطحی از رنگهای طبیعت را انتخاب و کادربندی کنیم، مسئله سلیقه و نوع ترکیب آنها در تصویر به میان می­آید.  
نقش رنگهای مهم کاربردی در طراحی و ساختار تصویر:
رنگ قرمزدرعکس
قرمز:رنگ گرم، هیجان ­آور به تصویر حالت سه بعدی و عمق می­بخشد. چشم خود را تا حدودی ببندید و به لکۀ قرمزی در روی یک عکس نگاه کنید. به نظر می­رسد، لکه از درون عکس بیرون آمده و به تصویر حالت سه بعدی بخشیده است. 1
- رنگ قوی و مؤثر برای پیش زمینه،               
2- جمعیت بخشیدن به تصویر 3
- تأثیر سه بعدی- برجسته ،                         
4- کمک به ساختار عمق
5- رنگ مکمل، سبز مایل به آبی

رنگ زرد درعکس
زرد: رنگ گرم، نشاط آور مانند ارغوانی، قرمز، صورتی ونارنجی، رنگ پیشزمینه محسوب شده و به تصویر بعد می­بخشد. استفاده از آن در پسزمینه دقت نظر بیشتری می­طلبد. رنگهای گرم، شفافیت و گویایی خود را در مقابل رنگ زرد از دست می­دهند. ( چهره در پیشزمینۀ زنگ زرد، رنگ پریده به نظر می­رسد.)
1- رنگ خوب برای پیش زمینه،
2- رنگ خوب برای میان زمینه
3- بهترین تأثیر در مقابل رنگ آبی،
4- رنگ نامناسب برای پیشزمینه پرتره
5- نامناسب برای پیشزمینۀ رنگهای گرم،      
6- رنگ مکمل، نیلی

رنگ سبز
سبز:رنگ سرد، رنگ طبیعت و معتدل این رنگ برای میان زمینه پیشنهاد می­شود و بی­تردید در پیشزمینه نیز قابل استفاده است. کاربرد آن در پسزمینه­های نه چندان دوره از جمله در عکاسی پرتره به خصوص بافلاش، بسیار نامناسب است. رنگ سبز در تابستان و در موقع ظهر، که خورشید درست در بالای سر قرار دارد ناپسند است.
1-رنگ میان زمینه،
2- قابل قبول برای پیشزمینه
3- زنگ ناخوشایند در موقع ظهر،      
4- نامناسب برای پسزمینه پرتره
5- دقت در مورد انعکاس رنگ سبز،   
6- رنگ مکمل، ارغوانی
رنگ آبی
آبی:رنگ سرد، آرامش بخش رنگ آبی و بنفش برخلاف قرمز به پیش نمی­تازند.آنها چشم را به پسزمینه هدایت کرده، احساس دوری را تقویت می­کنند.
رنگهای گرم به عنوان پیشزمینه در مقابل رنگ آبی، شفافیت خود را حفظ می­کنند.
رنگ چهره با پسزمینه آبی، شاداب­تر به نظر می­رسد.
1- رنگ خوب برای پسزمینه،
2- تأکید به دور دست
3- افزایش عمق،
4- رنگ مناسب برای پسزمینۀ پرتره
5- مناسب برای پسزمینه رنگهای گرم، 
6- رنگ مکمل، زرد(بافیلی) و نارنجی(بازنگاری)
7- کادربندی در موضاعات متحرک
سوژه متحرک     
1-برای تنظیم کادربندی موضوعات متحرک، بهتر است اجازه دهیم موضوع مایل و یا در امتداد تصویر حرکت کند: وقتی موضوع را نه به طور قائم، بلکه به طور مایل و از محل مرتفعی( نقطۀ دید بالا) عکاسی کنیم، چشم انداز بهتر و در نتیجه کادر موفق تری خواهیم داشت. در این حالت، موضوع متحرک با وضوح بیشتر بدست می­آید. فضای آزاد در جلوی مسیر حرکت پیش بینی کنید.
2- می­توان موضوع متحرک و پسزمینه را واضح عکاسی کرد: چنین کادری را موقعی انتخاب کنید که موضوع اصلی در نمای قرار گرفته و بتواند خود را به عنوان بخشی از محیط با چشم انداز کادر بندی شده به طور هیجان انگیز نشان دهد. مانند: دونده­ها، دوچرخه سوراها، ورزشکاران در خیابان، مناظر، در استادیم­ ها، کشتی و قایق در دریا و رودخانه. عکاسی از فاصلۀ دورتر امکان وضوح بیشتر را فراهم می­سازد و بالعکس. خطوط مایل القاء کنندۀ احساس اتحاد و کمال است.
سوژه متحرک محو پسزمینه واضح
3- می­توان حرکت را محو و پسزمینه را واضح عکاسی کرد: وقتی اجازه دهیم وموضوعی با حرکت سریع از مقابل دوربین بگذرد، چناچه زاویۀ عکاسی عمود بر مسیر حرکت باشد، موضوع متحرک بیشتر محو می­شود و بالعکس. مایل بودن زاویۀ عکاسی و همچنین فاصلۀ بیشتر عکاسی، امکان بیشتر تصویر را فراهم می­سازد.
تکنیک سرعت
4- حرکت را واضح و در صورت امکان پسزمینه را محو عکاسی کنید: سعی کنید اسکی باز را در هنگام پرش و در بالاترین نقطه بطور واضح عکاسی کنید. برای این عمل، دوربین را در لحظۀ عکاسی در مسیر حرکت موضوع حرکت دهید تا ورزشکار واضح و پسزمینه محو گردد. عکاسی در حالت نشسته و یا از محلی کم ارتفاع (نقطۀ دید پایین) به زیبایی پرش ورزشکار در تصویر کمک می­کند. خطوط مورب بیشتر شتاب و حرکت را تداعی می­کنند. 

5- عکس های ورزشی از در صورت امکان با زاویه35 الی45 نسبت به مسیر حرکت عکاسی کنید: زاویۀ مایل علاوه بر آنکه به وضوح کمک می­کند نحوۀ حرکت را دقیقتر نشان می­دهد. بهترین زاویۀ تابش نور از رو به روی موضوع مایل به طرف دوربین است. در این حالت چهره و اندام ورزشکار روشن و برجسته دیده می­شود. در بعضی از ورزش ها دست ها و پاها در یک جهت حرکت نمی­کنند، پس برای وضوح کامل، باید در لحظۀ مناسب بی­آنکه دوربین حرکت کند با نور دهی کوتاه عکاسی کرد.
سوژه متحرک
6-نمونه ­ای دیگر برای حرکت واضح و پسزمینۀ محو: فاصلۀ دوربین را بر روی موضوع متحرک تنظیم کنیم. به طور همزمان دوربین را در مسیر حرکت موضوع، حرکت دهید و ضمن آن در لحظۀ مناسب عکس بگیرید. با این عمل موضوع متحرک کاملاً واضح و پسزمینه کاملاً محو می­شود. چنین کادرهایی توجه را بیش از پیش به موضوع متحرک جلب کرده و حس حرکت را افزایش می­دهد.

عکاسی معماری
8- کادربندی درموضوعات مختلف عکاسی معماری:
1-  برای اینکه موضوعات معماری با جزئیات بیشتر و با احساس عمق همراه باشند، باید بهترین زاویۀ نور را انتخاب کرد: نوری که از پشت سر عکاسی و از روبه روی موضوع بتابد، قادرنیست تصویری گویا از یک اثر معماری به وجود آورد. نور از یک سمت پشت سر و مایل به موضوع الویت دارد. در عکاسی مهماری، می­توان حتی نور پخش شدۀ خورشید از پشت ابر را که سایۀملایم ایجاد می­کند به کار گرفت.
2-برای قسمت جلو و مسطح بناها، نور از یک سمت انتخاب کنید: نوری که کاملاً از یک سمت به موضوع بتابد، برجستگی­ها را به وضوح آشکاری می­سازد به هر حال نباید زاویۀ بین عکاسی و تابش نور کم باشد و حداکثر می­تواند تا زاویۀ90(درجه) را در برگیرد.
3-بهترین تأثیرگذاری را با عکاسی از یک سمت و طراحی خطوط به طور مایل بدست آورید:
اجازه دهید خطوط اصلی موضوع به طور مایل حداکثر تا قطر تصویر، کادربندی خطوط در فاصلۀ نزدیک گسترده و در دو دست به صورت هم­گرا درمی­آیند. ابعاد آثار معماری تجسم بهتری می­یابند و سایه روشن زیبایی ازآن به وجودمی­آید. 

عکس معماری
4- اگر در محلی هستید که نمی­توانید خطوط را به طور مایل عکاسی کنید، کادربندی قرینه انجام دهید: اجازه دهید خطوط و سطوح از هر طرف به طور قرینه تا دورترین قسمتها ادامه یابند. چنین حالتی هر چند به احساس عمق تصویر می­افزاید ولی هنوز قادرنیست به تنهایی جذابیت کامل ناشی از عمق را القا نمایند.
اگر خطوط و سطوح به هدفی منتهی شوند بهتر است

پرسپکتیو درعکس
5-احساس عمق همراه با نشان دادن هدف، مناسب­تر است: موضوعاتی که به کمک خطوط، احساس عمق را القاء می­کنند، به طور منطقی نیازمند هدفی هستند. هدفی هماهنگ و متناسب با پیشزمینه اولویت دارد. هدفی روشن شده از نور، احساس امید و اطمینان و خوش بینی را نوید می­دهد و هدفی تاریک احساس از یأس و نومیدی را القاء می­کند. از طریق انتخاب پیشزمینه، امکان کادربندی­های متنوعی به وجود می­آید: موضوعی که در درو دست کاملاً ساده به نظر می­رسد و یا موضوعات شبیه به هم، می­توانند توسط یک کادربندی قوی و تمام نمای پیش زمینه، جذابیت بیشتری پیدا کنند. این عمل از تکرار موضوعات شبیه به هم جلوگیری می­کند مانند سقف ساختمانها، طاق ها، ستون ها و... که می­توانند با پیشزمینه­ ای از دربها، پنجره ها و طاق ها کادربندی شوند. 6-اغلب با انتخاب یک پیش زمینۀ قوی از معماری، هماهنگی بیشتری در تصاویر بدست می­آید: گذشته از آنکه احساس عمق به وجود می­آید، انتقال اطلاعات بیشتری از محیط و اثر معماری به بینندۀ میسر می­گردد. مانند مجسمه­ ها، ستون، سرستون، مغازه، فواره، .

نگاه از روزنه
7-نگاه از روزنه های کوچک و شکیل متناسب با موضوع: موضوعی باریک و کشیده، مانند سنگی، برج، مناره و امثال آن را می­توان به کمک پیشزمینه­ای قوی و تمام نما از نرده، شبکه، که متناسب با موضوع اصلی باشد، عکاسی کرد. جلو بروید و پیشزمینه را محو تنظیم کنید.          
8-خطوط را( آزار دهنده) کادربندی نکنید: وقتی سطح فیلم در داخل دوربین نسبت به موضوع عکاسی عمود نباشد، یعنی دوربین را مایل به طرف بالا یا به طرف پایین گرفته باشید، خطوط عمودی موضوع از حالت موازی خارج شده، از یک سو به نزدیک و از سوی دیگر از هم دور می­شوند. چنین خطوطی( آزار دهنده هستند).
تابش نور برروی بنای معماری
9-ساختمان را از یک سمت عکاسی کنید تا عمق آن به درستی نشان داده شود: با هویدا شدن بعد و سایه روشن و رعایت ارتفاع ساختمان ونشان دادن بخشی از محیط در سطح زمین، اطلاعات دقیق تری در اختیار بیننده قرار دهید. عکاسی از محل مرتفع اولویت دارد.
10-در صورت امکان از بنا فاصله بگیرید: در چنین صورتی خطوط بنا به صورت عمودی بر روی سطح فیلم ثبت می­شوند. علاوه بر آن در موقع بزرگنمایی عکسهای سیاه و سفید، می­توان خطوط را به وضع دلخواه تغییر داده تصیح کرد. این عمل در عکسهای رنگی پیشنهاد نمی­شود.
11-از طرف دیگر می­توانید خطوط معلق را آگاهانه کادربندی کنید: وقتی بناهاییی مرتفع مانند برج، کلیسا، ساختمانهای بلند و غیره را عکاسی می­کنید آنها را می­توانید به طور موزون در قطر تصویر کادربندی کنید. به این ترتیب تأثیر قوی حاصل شده و احساس مقاومت بیدار می­شود. درتصاویر از بالا به پایین، خطوط معلق احساس عمق را دو چندان بیشتر منتقل می­کنند.
12- اغلب زاویۀ عکاسی به طور مایل از یک سمت پیشنهاد می­شود: با عکاسی از یک سمت، بدون تردید می­توان کادربندیهای جالبی از خطوط افقی پنجرهها و یا ساختمانهایی که حتی زیاد مرتفع نیستند، انجام داد.
خطوط و سطوح زمینهای وسیع نیز از آن جمله­ اند.
عکس طبیعت
طبیعت:
1- هنگام عکاسی از مناظر، تابش نور خورشید به طور مایل از یک سمت بهتر است: برعکس وقتی نور خورشید کاملاً از پشت سر بتابد، منظره مسطح و بدون عمق به نظر می­آید و عکسهای رنگی بیش از حد از وجود فراوانی رنگ اشباع می­شوند. اگر نور خورشید از پشت ابر رقیقی بتابد، سایه روشن مطلوبتری بوجود می­آید. عکس هایی از طبیعت خوب و موفق هستند که ساده بوده و اجزاء کمتری را دربر گیرند.
عکس طبیعت وآسمان آبی
2- عکاسی از منظره با آسمان آبی: آسمان آبی با ابرهای سفید، پراکنده و زیبا را در  تا  ارتفاع کادر قرار دهید. درمناظر با دشت های وسیع برای تأکید برگسترۀ آسمان زیبا، می­توانید  سطح کادر را به آن اختصاص دهید.
3-  از وجود حیواناتی که در دسترس هستند به عنوان پیشزمینه استفاده کنید. کوچ انسان با حیوانات، حیوانات با بچه هایشان، اسب سواری، دوشیدن گاو ونظایر آن، معروف نوع زندگی و همچنین دامداری در محیط هستند. 4-انسانها به ویژه در جاده های باریک و در محل توقف، به عنوان پیش زمینه بکار می­روند: جاده ها در اغلب موارد به خوبی پیشزمینه را به پسزمینه مرتبط می­سازند. جاده هایی که دارای مسیر منحنی هستند، هیجان سفر و مسیر راه را بهتر نشان می­دهند.
انسان درطبیعت
5-در عکسهای مناظر، خصور کشاورزان در پیشزمینه، بهترین تلفیق انسان و طبیعت است: سعی کنید درتصاویر ساده هم اطلاعاتی از محیط را به بیننده منتقل کنید. کشاورزان و کارگران با وسایل کار و نوع اشتغالشان بهترین موضوعات عکاسی هستند و سلیقه و ابتکار عکاس را می­ طلبد.

نگاه انسان به  دوربین
6-به خاطر داشته باشید که افراد به دوربین نگاه نکنند:
افراد معمولاً علاقه­ مندند درلحظۀ عکاسی به دوربین نگاه کنند. اگر از فاصلۀ نزدیک عکاسی می­کنید و آنها متوجۀ شما هستند. به آنها یاد آوری کنید که به دوربین نگاه نکنند. با کمی حوصله عکسی طبیعی از آنها خواهید گرفت.
7- افراددر حال پیاده ­روی،کوه نوردی،اسکی،قایقرانی واسب دوانی پیش زمینه های قوی و هیجان انگیزدذ مناظر هستند:
آنها را طوری کادربندی کنید که در محدودۀ سمت راست یا چپ قرار گیرند و نه در وسط کادر.
اجازه دهید آنها به سمت منظره در حال حرکت باشند و یا به آن سمت و هدف نگاه کنند.

عکس کودک
انسان

1- می­خواهیم چه شخصی را نشان دهیم: شخصی آرام، گوشه گیر یا متفکر و یا شخصی شاداب و خونگرم و... د رنظر گرفتن حرکات طبیعی شخص به انتخاب لحظۀ عکاسی کمک می­کند. چنین تصاویری می­توانند گویای روحیۀ طبیعی انسانها باشند. اما آنچه که باید از آن دوری کرد، حالت اغراق آمیز، اجباری، تحمیل شده و غیر واقعی فردی است که درمقابل دوربین قرار دارد.

         سوژه اجباری درعکس
2- همیشه کادر را به خوبی پر کنید: تا جایی که امکان دارد جلو بروید و کادر را افقی یا عمودی کاملاً پر کنید. در این صورت، هیچ چیز زائدی توجه بیننده را بی جهت منحرف نمی­کند و با امکان تمرکز بیننده به تصویر، شما عکس بهتری نسبت به عکسی که فضای خالی دارد، خواهید گرفت.
3- اما آنقدر جلو نروید که همه چیز خراب شود: با رفتن بیش از حد به جلو، بینی و گوش ها و به طور کلی صورت کشیده  دراز می­شود و چهره حالت طبیعی خود را از دست می­دهد. این عمل بخصوص با لنزهای فاصله کانونی کوتاه تشدید می­شود.
عکس خارج شده ازفرم
4- تصویر اغراق آمیز با لنزهای فاصلۀ کانونی کوتاه: این لنزها ابعاد موضوع را به شکل اغراق آمیز جلوه می­دهند، عکاسی از انسان با لنزهای فاصله کانونی کوتاه، تناسب اندام را به هم می­زند. این لنزها فاصلۀ پیش زمینه وپسزمینه را افزایش می­دهند. تنها در مواقعی که منظور بر تأکید حالت خاصی باشد، می­توان از تصاویر اغراق آمیز آنها استفاده کرد.
تاثیر لنز برچهره
5- لنزهای فاصله کانونی کوتاه، شکل چهره را تغییر می­دهند: به خصوص عکاسی با این لنزها از فاصله نزدیک اصلاً مناسب چهره یا پرتره نمی­باشد.بینی بلند، چشمهای فرورفته و صورت کشیده از معایب کار با این لنزهاست. برای عکاسی چهره، فاصله کانونی بلند مناسب تر است. برای دوربین های135 ، فاصلۀ کانونی80 الی135 میلی متر پیشنهاد می­شود.

کادرعمودی مناسب
6- کادر عمودی اولویت دارد: اگر کاملاً از نزدیک عکاسی نمی­کنید، باز هم کادر را تا جایی که امکان دارد پر کنید. در مورد چهرۀ انسان انتخاب کادر عمودی اولویت دارد. اما در عکاسی با فاصلۀ دورتر، سعی کنید سایر قسمتهای خالی کادر را به بهترین نحو بپوشانید. حالت طبیعی بین انسان، خطوط و سطوح به وجود می­ آید.
دو نفره نیم رخ
7- در عکسهای نیمرخ، در جلو صورت و در جهت نگاه، فضای بیشتری پیش بینی کنید: اجازه دهید در جلو صورت ( فضایی برای تنفس) باقی بماند و نوک بینی فاصلۀ بیشتری تالبۀ کادر داشته باشد. به این ترتیب، سطح خالی فضای سمت چپ نسبت متعادل تری با فضای سمت راست پیدا می­کند و هر دو طرف به دیدگان ما تقریباً برابر غلبه می­کنند.
پس زمینه خلوت
8-پسزمینه آرام تری انتخاب کنید: شخصی را که لباس رنگین و نقشدار بر تن دارد، در مقابل زمینه­ای آرام عکاسی کنید، تا تصویر شخص بتواند از زمینه تفکیک شود. کاغذهای دیواری شلوغ و رنگارنگ برجسته کاری معماری و به طور کلی اشیاء و لوازم متعدد باعث منحرف شدن چشم از تصویر شخص می­گردد. آسمان و سطح وسیع سایه و ضمناً محو، از زمینه های آرام هستند.

عکس پرتره وجهت نگاه
9-در دوربین های مجهز به تنظیم فاصلۀ دستی، فاصله را روی موضوع اصلی تنظیم کنید: ترجیحاً کادربندی را نیز بر روی همین موضوع اصلی انجام دهید. به این ترتیب موضوع دورتر، محوشده و موضوع اصلی در مرکز توجه بیننده باقی میماند. پیشزمینه­وپسزمینه­ای منطبق و هماهنگ با یکدیگر و گاه پیش بینی دو زمینۀ متضاد، به گویایی عکس می­افزاید. باید حوصله داشت و در لحظۀ مناسب عکس گرفت.
کودک درحال بازی
10-کودکان را در حین بازی عکاسی کنید: لحظات هیجان انگیز بازی کودکان را برای عکاسی انتخاب کنید. معمولاً کودکان زمانی که به گرمی مشغول بازی هستند، بر خلاف بزرگترها کمتر به دوربین توجه می­کنند. چنین مواقعی بهترین فرصت برای عکاسی از آنهاست. در غیر این صورت، زمانی عکاسی کنید که لحظۀ مناسب بوده و آنها اصلاً متوجه شما نیستند.

11-نقطۀ مشترک نگاه آدمها: عکاسی از چهره دو نفر، طوری که نگاه آنها دارای نقطۀ مشترک باشد، در اجراء عکس هماهنگی به وجود می­آورد و برخلاف آن، تصویر به دو نیمۀ نامطلوب و ناهماهنگ تبدیل می­شود و چشم بیننده را سرگردان می­کند.
همسطح نبودن سرها
12-بهتر است سر آدمها در یک ارتفاع قرار نگیرد: کادری که سر آدمها را در ارتفاع متناسب و متفاوت نشان دهد بهتر است. محل آدمها را کنترل کنید. جهت نگاه آنها را به سوی نکته­ای معین پیش بینی کنید. برای مثال: نگاه آنه را به سوی همدیگر یا به سوی دوربین، به سوی یک کتاب یا روزنامه و یا به نقطۀ اشاره انگشت یک دست که موضوعی را نشان می­دهد، هدایت کنید.

13-کادر بندی سه نفر: پیشنهاد می­شود، سر سه نفر به طور نامنظم کادربندی شود. مانند اضلاع نامساوی یک مثلث، بدون آنکه خطی به موازات لبۀ کادر به وجود آید. این ساده ترین حالت قرار گیری افراد است که مقابل دوربین ایستاده و به رو بروی خود نگاه می­کنند.
14-گروه بزرگتری از افراد: طراحی و تنظیم آنها در یک شکل هندسی بی­ ثمر است. آنها مثل مجسمه ­های چیده شده در کنار هم نیستند. آنها را دریک گروه بر روی پله یا در اطراف میز و یا نشسته بر روی زمین نشان دهید، طوری که حتی الامکان همدیگر را نپوشانند. اگر در کادر انتخابی خود خطی مشاهده می­کنید، سعی کنید آن را حتی الامکان درقطر تصویر قراردهید.  

عکس برف ویخبندان

مناطق برفی و یخبندان: زاویۀ نور خورشید، مناطق برفی و یخبندان را درخشان و سرزنده می­سازد. نور پشت سر هنگام صبح زود و بعد از ظهر رایج است، ولی تابش نور از یک سمت  دارد و عکاسی درمناطق برفی و یخبندان در حالت ضد نور از همه بهتر است.
منظره برفی

1-پیشزمینه را به خوبی پرکنید: برای به وجود آوردن توازن در سطوح بزرگ برفی به پیشزمینه­ای نیاز دارید بازی روی برف، اسکی باز، وسایل مربوط، مسیر راه، گلها، شاخه­های پوشیده از برف، کابل تلفن، قندیلهای یخ و... از جمله مواردی هستند که می­توان آنها را به عنوان پیشزمینه درمناطق برفی انتخاب کرد. درزمستان، هنگامی که آفتاب می­درخشد و به ویژه زمانی که نور با زاویۀ مایل به سطح زمین می­تابد، پستی و بلندی های ایجاد شده از برف در سطح زمین، روی درختان و غیره و سایه- روشن های آنها زیبائی خاصی به عکس می­بخشند.
2-موضوعات کوچک را فراموش نکنید: این موضوعات می­توانند اغلب فضای زمستان را بهتر از مناظر وسیع بازگو کنند. درخت و گلهای پوشیده از برف و شبنم، شاخۀ شکسته، تابلو و نوشته ها و چراغ و ... به حد اقل فاصلۀ تنظیمی دوربین یا فاصلۀ مجاز توجه کنید. عکاسی از فاصله های کوتاه و خیلی کوتاه، عمق میدان وضوح کم و ناچیزی دارد، لذا تنظیم آن دقت بیشتری می­طلبد.

 غروب خورشید

  غروب خورشید:

1- نباید موقعیت خورشید بالا و شدت نور آن زیاد باشد: هنگامی عکاسی کنید که بدون بستن زیاد چشم و بدون پوشاندن آن بتوانید به خورشید نگاه کنید. در غیر این صورت هاله های ناشی از پره های دیافراگم روی فیلم ثبت می­شود و ایجاد هاله های جانبی و انعکاس نور شدید بر روی تصویر می­گردد.
2-برای پیشزمینه، سطوح روشن پیشنهاد می­شود: هنگام غروب خورشید می­توان به طور کلی از سطوح روشن مانند آب، برف، شن در ساحل، زمین سنگ فرش یا آسفالت، پشت بامهای روشن و ... استفاده کرد. هم چنین در غروب، معماریهای قدیمی، ستونها، درختان- تیرکها و انسانها در پیشزمینه از عوامل موثر به شمار
می­ آیند.

عکس آب وساحل
 آب و ساحل
1-   آب عنصری زنده، پرانرژی و بسیار جذاب برای موضوع عکاسی است: نور درخشان و مستقیم خورشید و یا کمی ضعیف تر و پخش شدۀ آن، بهترین نور برای عکاسی است . تغییر زاویۀ تابش نور بر سطح آب در تغییر رنگ آب و حتی در تغییر کامل هویت تصویر خالت دارد. وقتی دوربین در نقطه دیدهای گوناگون قرار دارد. نور منعکس شده از سطح آب تأثیر متفاوتی دارد.
2- انسان به عنوان پیش زمینه در ساحل: آدمها و گذران روزها و ساعتها و اشتغالشان در ساحل، گاه قوام با کارگاه با تفریح و تنوع همراه است. حضور آنها در پیش زمینه از لحظات اولیۀ طلوع خورشید تا غروب، خاطراتی از زندگی، کار، زیبایی طبیعت و محیط را به همراه دارد. سعی کنید آدم ها را در حالت طبیعی و بدون توجه به دوربین عکاسی کنید.
انسان در پس زمینه ساحل
3- هدایت قوی خطوط: خطوط ساحل، بنادر و نهرها را به طور مایل تا قطر تصویر کادربندی کنید. از قرار دادن خطوط مستقیم در کنار و موازی با لبه های کادر بپرهیزید. خط ساحل و دریا یا دریا و آسمان را در وسط کادر قرار ندهید. اگر پردۀ نقاشی و یا هر شیئی براق نور را به طرز شدید منعکس می­کند، با کمی جا به جایی دوربین و تغییر زاویه، این عیب برطرف می­شود.
کنارساحل
4-تضاد تاریکی و روشنایی در روی سطح روشن ساحل، امکانات متعددی برای عکاسی فراهم می­آورد: ­با تنظیم یا تغییرات نوردهی در مناطق روشن، عکس یا اسلایدی با سایۀ غلیظ، گویا و موثر خواهید داشت. یک درجه نوردهی کمتر، تصویری با تضاد بیشتر و یک درجه نوردهی بیشتر، تصویری با تضاد کمتر بدست می­دهد.   انسان به عنوان پیشزمینه فراموش نکنیم که انسان نیز می­تواند به عنوان پیشزمینه و آرامش آن به کار رود بهتر است نمونه هایی که با موضوع هماهنگی دارد نه به عنوان پیشزمینه انتخاب شوند. اگر منظور از عکاسی نشان دادن آثار تاریخی و بناها باشد، سعی می­شود آنها را در پسزمینه واضح بگیرید، ترتیبی دهید که افراد بومی که در پیش زمینه هستند به دوربین نگاه نکنند. در اثر برقراری ارتباط بین انسان و محیط، تصویری با طراحی و با ساختار معین و کامل به وجود می­آید. برای آنکه تصویر حالت یکنواخت نداشته باشد. سعی کنید بعد از گرفتن هر عکس یا اسلاید، زاویۀ دوربین را نسبت به موضوع تغییر دهید. ­
فرد در پیش زمینه نگاه او به طرف موضوع انتخابی: فرد را طوری انتخاب کنید که در حدود یک سوم خط برش طلایی از یک سمت قرار گیرد و به سمت دو سوم مابقی کادر و یا در جهت عمق تصویر، به موضوع نگاه کند، در چنین وضعی، چشم بیننده به طرف موضوع هدایت شده و موضوع با اولویت بیشتر نشان داده می­شود. نگاه فرد به طرف خارج از کادر رضایت بخش نیست. وقتی که فرد در کنارۀ کادر قرار گیرد و به خارج آن نگاه کند. نگاه بینندۀ عکس یا اسلاید هم به طرف نادرست هدایت می­شود. چنین کادری از منظره، خاطره انگیز نیست و احساس گریز از محیط را به همراه دارد. اجازه دهید در جلو نگاه، فضای بیشتری باشد، فضایی برای نفس کشیدن. وقتی فرد به طرف دوربین نگاه کند، به عنوان موضوع اصلی محسوب می­شود. در این صورت نگاه او توجه بیننده را به خود جلب می­کند و موجب می­شود، موضوع دور دست به عنوان موضوع فرعی تلقی گردد. در این حالت وضوح دوربین می­تواند بر روی پیشزمینه طوری تنظیم شود که به کمک عمق میدان، موضوع دور دست تا حدودی محو گردد که آن هم تأکید بر پیشزمینه است.
چند نفردریک کادر
­ گاهی آثار محیطی مدنظر نیستند. با نزدیک شدن دوربین به فرد و با تنظیم وضوح بر روی وی خارج شدن پسزمینه از دامنۀ عمق میدان و محوشدن کامل آن، تمرکز بیننده بیش از پیش بر فرد بر قرار می­گردد.
چنین کادری، عکس یا اسلاید خاطره انگیز از محیط محسوب نمی­ شود.